کد مطلب:46194 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:35

گنجینه پرسمان » فلسفه و منطق

نسخ در احكام و اراده خدا ممكن نيست بنابراين اولين شريعت هنوز معتبر است ؟

يهود و نصاري مي گويند نسخ در احكام خدا نيست چون در اراده خداوند تغيير پيدانمي شود و هر حكم كه كرد ازلا و ابدا حكم همان است , و نيز گويند اولين شريعت راموسي عليه السلام آورد و تا قـيامت همان شريعت باقي است و نصاري اگر چه لفظ اين كلام را مي گويند و در انجيل متي كه مسيحيان امروز آنرا معتبر مي شمارند عمل باحكام شنبه و ساير احكام موسي عليه السلام را واجب شمرده است وليكن در مقام عمل عمل بهيچ يك از احكام موسي عليه السلام را واجب نمي دانند و مـي گويند عيسي عليه السلام كشته شد و گناهان ما بخشيده گشت و انجيل هائي نزديك بعصر حـضـرت مسيح عليه السلام بود و در آنها عمل بشريعت حضرت موسي عليه السلام را واجب كرده بـودمـسـيحيان متاخر آن اناجيل را باطل دانستند و جزء كتب غير معتبره شمردند مگرمسيحيان حبشه كه به بعض احكام شريعت موسي عليه السلام عمل مي كنند پس نزاع مسيحيان با مسلمانان نـزاع لفظي است مسلمانان گويند احكام تورات نسخ شد وو عيسويان گويند عمل به آنها واجب نيست , و هر دو در معني يكي است و در لفظمختلف . امـا يـهـوديان عمل باحكام تورات را واجب مي شمارند در جواب آنها گوئيم تغيير احكام از طرف خـداوند متعال محال نيست چنانكه حضرت نوح و ابراهيم عليهماالسلام احكامي داشتند و موسي عليه السلام آنرا نسخ كرد و در سفر تكوين ( 26 : 5 ) صريحا نام تورات ابراهيم يعني شريعت او آمده است . و نـيز در سفر تكوين ( 9 : 3 ) گويد هرجنبده كه زندگي كند براي شما طعام خواهد بود همه را چون علف سبزه بشما دادم . ايـن حـكـم خـطـاب بـنوح پيغمبر و فرزندان او است كه خوردن هر حيواني بر آنها مباح بود و در شريعت موسي عليه السلام اغلب حيوانات حرام گشت و در قرآن كريم است : كل الطعام كان حلا لنبي اسرائيل الا ما حرم اسرائيل علي نفسه من قبل ان تنزل التوراه . ( سوره آل عمران آيه : 93 ) . يـعـني هر خوراكي براي بني اسرائيل مباح بود مگر آنكه اسرائيل يعني حضرت يعقوب برخود حرام كرده بود . و ايـن كـلام در جواب شبهه يهود است كه مي گفتند گوشت شتر درشريعت موسي عليه السلام حرام است چرا مسلمانان آنرا حلال دانستند و در اسلام نسخ شد . و نيز حضرت ابراهيم و اسحاق و يعقوب و اسباط او عليهم السلام با آنكه مطابق سفرتكوين ( 26 : 5 ) شـريـعـت و احـكـام داشـتـنـد حكم شنبه و اعياد و گوشت و قرباني هاي تورات موسي را عمل نمي كردند پس در شريعت ابراهيم احكام بر وجه ديگر بود . و نـيـز يـهـود گويند : يعقوب دو خواهر را با هم بزني داشت لياه و راحيل پس درشريعت ابراهيم جمع دو خواهر جائز بود و در شريعت موسي عليه السلام حرام است . و باز مفسرين يهود گويند عمران پدر حضرت موسي عليه السلام عمه خود را گرفت و ازاو موسي و هـارون عليهماالسلام تولد يافتند پس گرفتن عمه در شريعت ابراهيم عليه السلام جائز بود و در تورات حرام است . و از سفر تكوين ( 20 : 12 ) معلوم مي شود ساره خواهر پدري ابراهيم بود اگر صحيح باشد حكم آن در شريعت موسي منسوخ است و نسخ ثابت مي شود و اگر صحيح نباشد اعتمادبر تورات نيست و حكم ابديت آن اعتبار ندارد . و هـمـچـنين گوئيم نسخ موجب تغيير در اراده خدا نيست و اگر هم موجب تغيير در اراده باشد اهل كتاب آنرا جائز مي دانند و در چند جاي كتب ايشان است كه خدا به اراده خود تغيير داد چنانكه در كـتـاب يـوناه ( 4 : 2 , 3 , 10 ) و در كتاب دوم ملوك ( 20 : 6 ) و كتاب دوم شموئيل ( 24 : 16 ) است . و گـفـتـيـم نـسـخ مـوجـب تغيير دادن به اراده نيست زيرا كه اول كه خداوند حكم براي موسي عـليه السلام فرستاد همانوقت مي خواست آن حكم غير موبد باشد و غير آن حكم براي پيغمبر ديگر فرستد نه آنكه پشيمان شود و به اراده خويش تغيير دهد . بـاز يـهـود گـويـند پس از بسياري از احكام تورات كلمه عد عولام مرقوم است يعني تا ابد پس احكام تورات را بايد تا ابد نگاهداشت . جـواب اين سخن آن است كه عد عولام و نظائر آن بسيار در كتب انبياء بر امرموقت و غير ابدي اطلاق شده است چنانكه خود يهود در اين آيه سفر مثني ( 28 : 45 ) تمامي اين لعنت ها بتو روي نـموده و تعاقب نموده است بتو خواهد رسيد تا هلاك شدنت زيرا كه بقول خداوند گوش ندادي تا آنـكه اوامر و نواهي و قوانيني كه تو راامر فرموده بود مرعي داري براي تو و براي اولاد تو ابدا بجاي آيت و معجزه خواهدبود . و يهود گويند اين لعن مدت طولاني است نه ابدي و پس از اين ما نجات يابيم . و نـيـز در اول تواريخ ايام ( 17 : 9 ) وعده داده است كه بني اسرائيل ديگر بدست نامختونان مظلوم نشدند . با آنكه شدند . و در تـكـويـن ( 17 : 8 , 48 : 4 ) گـويـد : بني اسرائيل مالك زمين بيت المقدس خواهندبود عد عولام يعني تا مدت طولاني زيرا كه بيت المقدس تا ابد در دست آنهانماند . و در خروج ( 21 : 6 ) در موردي گويد آنگاه آقايش او را نزد قاضيان احضار كرده و نزديك دريا با هـوي در بـرسـانـد و آقايش گوشش را درفش سوراخ بكند و او وي رابنده باشد لعولام ( تا ابد ) يعني تا زنده است وگرنه بنده ابدي نيست . و در كـتـاب حـزقـيل ( 37 : 25 000 ) گويد ايشان و پسران ايشان در آن زمين خواهندبود عد عـولام و بنده من داود دائما لعولام سلطان ايشان خواهد بود 000 من با ايشان عهد سلامتي را كه براي ايشان عهد دائمي خواهد بود خواهم بست و ايشان را تاسيس نموده بسيار خواهم گردانيد و در ميان ايشان مقام مقدس خود را تا ابدقرار خواهم داد . ايـنـها همه مدت طولاني است خصوصا پادشاهي ابدي داود عليه السلام زيرا كه بمقتضاي تكوين ( 49 : 10 ) هنگام آمدن شيلو سلطنت از يهودا گرفته مي شود . و در زبور ( 61 : 4 ) گويد در خيمه تو دائما بسر خواهم برد يعني تا مدتي . و در كتاب اشعيا ( 45 : 17 ) اما بني اسرائيل نجات ابدي از خدا خواهند يافت وابد الاباد شرمنده و خـجـل نـخـواهـنـد شـد و غـرض از نـجـات در كتب آنها هميشه عزت ودولت دنيوي است در بيت المقدس . نظير اين در كتاب صفنياي پيغمبر ( باب سوم ) گويد : آتش قهر من همه زمين رابخورد . مقصود همه زمين فلسطين است نه همه جهان . و نيز احكام شريعت حضرت موسي عليه السلام مخصوص بني اسرائيل و زمين بيت المقدس است و خـداونـد از زمان يوشع تا زمان حضرت عيسي عليه السلام زمين بيت المقدس را به آنها داده بود و در ايـن مـدت در آن زمـيـن عـمـل به احكام تورات بر ايشان واجب بودلذا تا موسي عليه السلام و بني اسرائيل از اردن نگذشته بودند به آن احكام عمل نمي كردند , و در تورات آمده است كه چون به آن زمين رفتيد به آن احكام رفتاركنيد و عمل شما هم مخصوص به آن زمين است و اگر عمل به احكام موسي كرديد عمر شماو مدت ماندن شما در آنجا طولاني خواهد بود . پـس هـر چـه لـفظ ابد و تا ابد و دائما و امثال آن وارد است مقصود زماني است كه يهوديان در آن زمـيـن ساكن بودند , و چون حضرت مسيح مبعوث به رسالت شد و آنهاايمان نياوردند خداوند بر آنها غضب كرد و تيطوس رومي را فرستاد بني اسرائيل رارا از بيت المقدس بيرون كردند و پراكنده ساختند عمر آن احكام هم به آخر رسيد . در تـورات سفر مثني ( 4 : 5 ) گويد ببين كه قوانين و احكام كه خداوند امرنموده شما را تعليم دهم تا در ميان زميني كه ارثا بشما در آن مي آئيد چنين بجاي آوريد و نظير اين در تورات مثني ( 6 : 1 0000 ) و ( 11 : 21 ) و در( 12 : 1 و 8 ) نـگه داريد و بجاي آوريد همه رسوم و احكامي كه بشما آموزانيدم و گفت همه رسم و شريعت را بايد نگاهداريد و بعمل بياوريد در آن زميني كه خدابشما ميراث خواهد داد و در همه روزگارهائيكه شما زنده هستيد در آن زميني كه مي رويد . بسياري از آنچه كه در باب نسخ ذكر كرديم نقل از كتاب منقول الرضا است كه آنرايكي از ربانيون و احـبـار بـزرگ بني اسرائيل كه در سال 1228 ه بدين اسلام مشرف گشت و به ميرزا محمد رضا مـوسـوم شـد تاليف كرده است و اين مرد از تورات و كتب انبياء واحاديث و تواريخ و تفاسير ايشان آگـاه بـود , و ادلـه اي كـه بزرگان آنها مانند هارم بام و ربي اسحاق ابرنبال و غير ايشان بر ابديت احـكـام تورات نوشتند بدلائل معقول رد كرده است , و چون اين عالم بزرگ مسلمان شد جماعت بـسـيـار از امت موسي عليه السلام كه بوي وثوق داشتند اسلام پذيرفتند و احفاد آنها در طهران و ساير شهرهامعروف و غالبا بازرگانان امين و مسلمان و متدينند وفقهم اللّه تعالي .

---

اثبات نبوت
شعراني - ميرزا ابوالحسن